قبل از ارائه پیوست ششم یا خبری از نصب وادار و وال پست در سازهها نبود و یا اینکه از روش سنتی وال پستها استفاده میشد. آنچه که واضح بود و با توجه به تجربیاتی که کسب شد این بود که عدم استفاده از وادار و وال پست و حتی استفاده از روش سنتی وال پست نمیتواند مشکل تسلیح دیوارهای غیرسازهای را برطرف کند. به همین دلیل مطابق پیوست ششم آیین نامه 2800، الزاماتی مقرر شد که برای اصلاح ایرادات روش قدیمی وال پست و بالا بردن ایمنی اجزای غیرسازهای بود.
در روش سنتی وال پست از یک سری نبشیکشیهای سراسری استفاده میشد که آییننامه جدید آن را حذف و روشهای جایگزینی برای آن معرفی کرد. ناودانی منقطع، قلاب و گیره، استفاده از بستهای رادیکالی و استفاده از قلاب تنها 4 روشی است که برای تسلیح دیوارهای غیرسازهای در آییننامه جدید ارائه شد. در هر 4 روش سازندگان الزام به استفاده از میلگرد بستر را دارند که باید به صورت مفصلی و بدون جوشکاری اجرا شود.

استفاده از وادارهای میانی که در روش سنتی نیز مرسوم بود با ایجاد الزاماتی جدید همچنان در آییننامه های جدید با روش قبلی مشترک میباشد. و معمولاً توضیحات کاملی در این آییننامهها برای این موارد دادهشدهاست. اما خود پیوست ششم ما را برای کسب اطلاعات جزئیتر به نشریه 819 ارجاع میدهد که در آن جداول، دیتیلها و لزوماتی دیگر با تفضیل بیشتری آمدهاست. ما با توجه به تجربیاتی که در طی این سالها کسب کردهایم موضوعاتی را در ادامه این بحث اشاره میکنیم که تا حدی چالشهای شما را درمورد وال پستها و وادارها برطرف میکند.

جوش کردن وادار به سقف ممنوع شد و باید به صورت اتصال کشویی و در مواردی اتصال تلسکوپی انجام گردد.
مقاطعی که برای وادارهای میانی رایج است و استفاده میشود معمولاً 4 عدد نبشی یا یک عدد قوطی 10 یا وال پست های سرتاسری میباشند. این المان باید توانایی تحمل بار ناشی از نیروی خارج از صفحه را داشتهباشد. تفاوتی که در اجرای وال پستهای سنتی با روش جدید وجود دارد، نحوه اتصال وادار به سقف است. قبلاً وادار به سقف جوش میشد، اما الان باید به صورت کشویی این اتصال صورت گیرد. در ابتدای روی کار آمدن این روش جدید سوال این بود که چگونه باید این اتصال کشویی صورت گیرد، قطعه بالا باید چه المانی باشد و چه میزان باید آزادی حرکت در داخل صفحه داشته باشد.
مهر کردن دیوار به زیر تیر (سقف) ممنوع شد.
در روش سنتی تنها فاصلهای میان ستون و دیوار ایجاد میشد که در روش جدید علاوه بر اینکه باید این فاصله بین دیوار و ستون قرار دادهشود، بلکه باید بین دیوار و تیر نیز این فاصله قرار دادهشود و مابین آن به وسیله موادی که دارای خاصیت انعطافپذیری میباشند (مانند پشم سنگ و یونولیت) پر شوند.


باید حتماً از میلگرد بستر برای تسلیح دیوار استفاده شود.
المان میگرد بستر حتماً باید برای دیوارها استفاده شود و دارای الزامات و موارد مربوط به خود است. در اجرای میلگرد بستر باید مواردی در نظر گرفتهشود، با توجه به قطر میلگرد بستر و ضخامت دیوار تعداد رجهایی که باید از داخل آنها، این المان بگذرد متفاوت است، حداکثر فاصله میان دو رج دیوار که از داخل آنها، میلگرد رد میشود 1 متر است و با توجه به آنچه در آیین نامهها آمده نباید از این مقدار تجاوز کند.
بر خلاف اجزای سازهای هرچه ارتفاع ساختمان بالاتر رود، دیوارهای غیرسازهای در طبقات بالاتر، بیشتر در معرض نیروهای خارجی قرار دارند و دلیل آن جداسازی ایجادشده میباشد. به همین دلیل فاصله رجهای میلگرد بستر کار شده در داخل دیوار، در طبقههای بالا باید کمتر باشد. برای مثال فاصله ردیفهای میلگرد بستر در طبقه 13 تا 16 بهتر است، دو رج درمیان باشد و در طبقات اول تا چهارم، 4 رج درمیان باشد. (این نکته یک مثال برای فهم بهتر این موضوع بود و قابل تعمیم دادن به همه پروژهها نیست بلکه هر پروژهای نیاز دارد تا به صورت جداگانه با در نظر گرفتن مقادیری مانند ضریب زلزله، میزان فشار خارج از صفحه، میزان بار مرده ساختمان و … محاسبه گردد.)
قطر میلگرد بستر نیز به ضخامت دیوار و طول آن بستگی دارد. که اطلاعات کاملاً دقیق در جداول آیین نامهها آمدهاست. هرچه ضخامت دیوار بیشتر باشد، قطر میلگرد بستر میتواند کمتر استفاده شود و نباید قطر آن از 4 میلیمتر کمتر شود.
اگر دیوار هبلکس است، باید حتماً از تسمه دوخت استفاده شود.
دیوارهای هبلکس دارای مزیتهایی است که استفاده از آن میتواند مفید باشد. برای مثال استفاده از چسب به جای ملات بین ردیفها سبب میشود تا از ایجاد تونلهای حرارتی در داخل دیوار جلوگیری شود. دیوارهای هبلکسی یک عایق حرارتی و صوتی بسیار خوب هستند. اما دارای نکاتی منفی نیز میباشند، برای مثال نرخ جذب آب در آنها بالاست و گاهی سبب ایجاد ترکخوردگیهایی بر روی آن میشود. اما در کل استفاده از آن توصیه میشود. در اجرای این دیوارها حتماً باید عمل تسلیح دیوار توسط تسمه دوخت انجام شود و در زمان اجرا باید فاصله از سقف رعایت و آن را با مواد تراکمپذیر پر کرد.


اگر طول دیوار آزاد بیشتر از 4 متر باشد، باید از وادار میانی استفاده کنیم.
وادار میانی باید با رعایت یک فاصله 1 متری از ستون در هر دو طرف اجرا گردد، این فاصله اصطلاحاً ناحیه حفاظت شده دیوار نامیده میشود. طبق آیین نامه به هیچوجه نباید این فاصله از 1 متر کمتر باشد. در دیوارهای داخلی نوع اتصال وادار میانی به سقف باید کشویی باشد تا امکان حرکت آزاد دیوار به موازات قاب فراهم گردد.
در صورت وجود بازشو در دیوارهای داخلی آیین نامه این اجازه را به ما میدهد که از وادارهای میانی استفاده نکرده و به همان کلافکشی بسنده کرد.
مطابق با آیین نامه بازشوها شامل درها و پنجرهها میشود و رفتار آیین نامه با هر دو یکسان است. در محل نصب بازشوها تا عرض 2.5 متر الزامی به استفاده از وادار نیست و میتوان دور باز شو را کلافکشی کرد. البته باید حتماً کلاف طوری باشد که توانایی تحمل بار وارده را داشتهباشد. (معمولاً قوطی 40*60 و 40*80 توانایی تحمل بار وارده را دارد.) در این صورت الزامی نیز وجود دارد که باید میلگرد بستر به کلاف جوش دادهشود که عمل تسلیح دیوار صورت گیرد. نکته دیگر این استکه باید بر روی دیوار از المانی استفاده کرد که در اصطلاح به آن نعل درگاه میگویند که دارای بال عریضتر نسبت به کلاف میباشد و امکان دیوارچینی بر روی کلاف را فراهم میکند. هم این المان و هم خود کلاف باید با انجام محاسبات خاص طوری اجرا شوند که تحمل فشار وارده را داشتهباشند.
در بالا گفتیم اگر طول دیوار کمتر از 2.5 متر باشد، طبق آیین نامه الزامی به استفاده از وادارهای میانی نیست. اما اگر طول دیوار بیشتر از 2.5 باشد و در عین حال یک باز شو مانند پنجره نیز داشتهباشیم، تکلیف چیست؟ از طرفی دیگر ما ملزم هستیم که فاصله یک متری بین ستون و وادار میانی را رعایت کنیم. آنچه امروزه در ساخت سازههای مسکونی و اداری شایع است، استفاده از پنجرههای عریض است که ما را در تضاد قرار میدهد، یعنی امکان استفاه از وادار میانی و در عین حال یک باز شو عریض در دیوار داخلی را برای ما تبدیل به چالش میکند. در این صورت طبق آیین نامه الزامی به استفاده از وادارهای میانی نداریم و مثل آن چیزی که بالاتر نیز توضیح دادیم میتوان به کلافکشی اکتفا کرد. نکته اینجاست که در این موارد، کلاف کشی کاملاً الزامی میباشد و باید توانایی تحمل فشار وارده را داشتهباشد.


اتصال تلسکوپی چیست و در چه محلهایی نصب میشود و چه ایراداتی دارد؟
طبق آیین نامه وادارها باید دارای اتصال کشویی باشند. به این صورت که دیوار، آزادی حرکت به موازات قاب را داشتهباشد و به صورت عمودی مقید باشد. یعنی در محور X آزاد بوده و در محور Y مقید باشد. به عبارت دیگر دیوار به صورت افقی و در موازات قاب امکان حرکت دارد و به صورت عمودی آزادی حرکت آن سلب میشود.
اما در اتصال تلسکوپی آزادی حرکت در محور Z میباشد یا بهتر است بگوییم دیوار در یک بازه محدود امکان حرکت هم به صورت عمودی و هم به صورت افقی را دارد.
در پیوست ششم کمی ابهام وجود دارد که در کجا باید از اتصالات تلسکوپی استفاده کنیم. پیوست ششم به نحوی اشاره کردهاست که برای دیوارهای داخلی از اتصالات تلسکوپی استفاده کنیم. اما این طور نیست، این مسئله یعنی محل استفاده از اتصال تلسکوپی بیشتر مربوط به ایناستکه دیوار داخل قاب باشد یا خارج از آن. (برای مثال مانند وقتی که دیوار یک سر آزاد است). طبق این موضوع اتصال تلسکوپی در جایی انجام میشود که دیوار یک سرآزاد باشد و یا به هر نحوی خارج از قاب باشد و ربطی به دیوار داخلی یا پیرامونی ندارد.
نکتهای که مهندسین را دچار سردرگمی میکند این است که پس از مطالعه آیین نامه دچار این ابهام میشوند که حتماً دیوارهای داخلی باید دارای اتصال تلسکوپی باشد و در دیوارهای پیرامونی از اتصال کشویی استفاده کرد. اما میتوان از اتصال کشویی نیز در دیوارهای داخلی استفادهکرد. مخصوصاً زمانی که طول دیوار از 4 متر بالاتر باشد که آیین نامه ما را ملزم به استفاه از وادار میانی میکند، بهتر است اتصال به سقف کشویی باشد.
نکته: آنچه که ما و مهندسین فعال در این حوزه در طی این سالها تجربه کردهاند و آن را توصیه میکنند این استکه بهتر است برای همه وادارها از اتصالات کشویی استفاده کرد. چرا که در صورت استفاده از اتصال کشویی شاهد عملکرد بهتری در زمان بروز سانحه خواهیم بود و دیوار دچار تکانش نمیشود. اما در اتصال تلسکوپی همچنان امکان ایجاد تکانش وجود دارد.
طبق آیین نامه امکان اتصال دیوار داخلی به دیوار پیرامونی وجود ندارد.
نکته دیگر این است که در مواقعی شاهد هستیم که دیوار داخلی و پیرامونی به صورت هشتگ به یکدیگر برخورد میکنند. در این موارد باید مثل اتصال دیوار به قاب با آن برخورد کرد، یعنی فاصلهای قانونی میان دیوار رعایت شده و فضای خالی با مواد تراکمپذیر پر شود.
نکته: به همان صورتکه ما از رابیتس یا توری مرغی بر روی وادار استفاده میکنیم که نازککاری روی آن دچار ترکخوردگی نشود در این موارد نیز باید این موضوع رعایت شود و محل برخورد را با استفاه از رابیتس پوشانده و نازککاریها انجام گردد.

اگر مهندس ناظر پروژه هستید، همیشه ماکلان را با مسئله اختلاف هزینه و سختی کار روش قدیمی و جدید آشنا کنید.
یکی از چالشهایی که مهندسین ناظر با مالکان پروژه داشتند، این بود که مالکین به نحوی در اجرای این الزامات مقاومت داشتند و این موضوع را نوعی سختگیری تلقی میکردند. دلیل این موضوع بیشتر برای این بود که مالکان در اوایل روی کار آمدن این روش جدید اطلاعات کافی در مورد این موضوع نداشتند.
اگر از سیستم ناودانیهای منقطع به جای روش قدیمی نصب وال پست استفاده کنیم. هزینهها تا 20 درصد کاهش مییابد و اگر از روش قلاب و بست برای تسلیح دیوار استفاده کنیم تا 50 درصد هزینههای اجرا کاهش مییابد. (البته این برآورد کاملاً نسبی میباشد و به عوامل دیگری مانند تعداد ستونها، ارتفاع دیوار، تعداد دهنهها و … نیز بستگی دارد. اما در کل روش جدید، به صرفهتر میباشد.
در این روش چون متعلقات به صورت پیشساخته میباشد و در محل کارگاه ساختهشده و سپس به محل پروژه میرسد، معمولاً پرتی و دورریز وجود ندارد. و میزان هزینهکرد برق پایینتر است چرا که در این روزها مبالغ قابل توجهی در پروژه را شامل میشود. کاهش هزینهها به خاطر عدم نیاز به جوشکاری و ساخت در محل پروژه است.
آیا واقعاً راستی آزمایی نسبت به عملکرد روش جدید در مقایسه با روش قدیمی مشاهده شده است؟
پس از ارائه این الزامات در طی پیوست ششم آیین نامه که در سال 1398 بود، هنوز راستی آزمایی خاصی صورت نگرفته، چرا که خوشبختانه شاهد زلزلهای جدی در کشور نبودیم، اما آنچه که بسیار واضح است، روش قبلی روش مناسبی نبود و در زمان زلزلههای صورت گرفته این مسلئه ثابت شد.
با سلام یک سوال مهمی که برای من پیش آمده در مورد حرکت دیوار در بین دوستون یا میان وادار میانی هست درسته که قبل از اجرای نما به واسطه آزاد بودن دیوار این لغزش در دیوار ایجاد میشود ولی بعد از نما که نما و یوار به وسیله دوغاب سیمان به هم اصلاحا جوش میخورد در موقع فشار خارجی چگونه دیواری که با دوغاب به نما وستون وتیر فیکس شده در اتصال کشویی حرکت میکند مانند اینکه دیوار به عنوان گوشته از نما به عنوان پوسته جدا باشد